خنده های بعد از تو...

خنده ها بعد از تو

 دیگر نه همان شادی بی شائبه ایست که فضا را، از طنین هستی،از عطر نفسهایت می آکند.

 خنده ها بعد از تو،

دیگر خالی است.نقش خطی است به دور از احساس در میان صورت.

 خنده ها بعد از تو،

ضرب سخت پتکی است بر سرانگشت حیات، و تگرگی است خزان خیز در فصل بهار.

 خنده ها بعد از تو،

آن طعنه تلخ است به رعنائی سرو، که نخواهد پایید برگ بر اندام درخت.

بی تو از زمزمه باد خبر می آید.

( پنجشنبه بیست وچهارم اسفندماه دومین سال پرواز آسمانی دوست گرامی ام یاسر جان

                        روحت شاد یادت گرامی

کلبه دل

باتو امروز،چراغ دلم آبی است

با تو امشب،شبم مهتابی است

گرتوامشب! قدم نهی برکلبه من،

تاابد،کلبه دلم چراغانی است

گذشته

چقدر زود گذشته است دیرزمان گذشته

ومامحصوریم چه ظالمانه در گرداگرد زمان،

 ساعت ها، دقیقه هاوثانیه ها 

راست و دروغ

گفتم سیگار داری؟؟؟

گفت میخوایی کسی رو فراموش کنی؟؟

گفتم اره

تعجب کرد و با تعجب نگاهی معناداری به من کرد و پرسید:

کی؟

گفتم راستشو بگم یا دروغ

گفت دروغ 

گفتم خودمو

گفت حالاراستشوبگو

گفتم خودمو

خندید و گفت یعنی چی 

دوتاش که یکیه

گفتم راست و دروغ زندگی ام خودم هستم

بازنگاهی باتعجب کردو به سادگی رفت...